چرا ؟هر کاری آدمها میکنند. میگذارند سر دنیای بی زبون البته اونقدر هم بی زبون نیست .بخاطر این که وقتی عرصه بهش تنگ میشه شروع میکند به انتقام گیری ولجبازی سیل وزلزله طوفان سنومی. آتشفشان راه می اندازه آدمها را نابود میکند اما وقتی دست به این کارها نزده بچه خوبی چرا ؟آدمها دم در میارند اون را بخاک وخون میکشند که چی خودشون را توی گل ولای هوسهاشون غرق کنندوبعد میگذارند تقصیر دنیا به نظر من دنیا را آدمها با کردار عملکردشون میسازند دنیا میزبان. همه چیز را آماده کرده شب وروز فصل وماه وغیره باهمه عظمت کائنات دست بدست هم همراه شدند باکلی امکانات وابزار غیره که این مهمان تازه بدوران رسیده از اون بهرمند بشه فکرکند کار کند خدمت کند عبادت کندتجارت کندراستکردار گفتار باشد .موعظه گوش کند .ولی همه چیز به یک طرف خلق خوی ناپسند حسادت تنگ نظری برادر ستیزی بی محبتی فروپاشی خانواده ها بی پناهی بی کسی فرزندان بی محبتی فامیل بی وفایی رفیقان دوستان کبر وغرور وهزاران هزارآنوقت همه کناهان خطاها واشتباهات را جمع میکنند ومیگویند ای بابا دنیا وفا ندارد بی عشق صفا ندارد این رامن میگم تومقصری ناتوانی کم خردی باعث شده که بد ببینی خوب باش زیبا می بینی دنیا محل کسب معارف الهی است فرودگاه پرواز رسیدن به خداست چشمهایت را باز کن دنیا فرصت خوبی برای نهادینه کردن همه خوبیهاست جوانی میگفت من شیطانم حوصله خوب بودن را ندارم نا آرامم گفتم برای این که نمی شناسی طعم آن را نچشیده ای دنیا محل نزول فرشتگان است نزول رحمت الهی و..
اثر صدیقه اژ ه ای مدیر وبلاگ تسنیم
ازمترو خوشم میاد چون آدمها را زرنگ میکند .بدو بدو وقت کم بدو بدو کار کار فعلا بهترین وسیله نقلیه شهری مترو هست اما سخن من چیز دیگری است انسان با همه وجود تلاش میکند که برای رسیدن به رفاه از تمام امکانات طبیعی بهرمند گردد وهمه چیز را تحت تسلط خود در آورد به یکجا ماندن قانع نیست زمین وآسمان دریا را وکهکشان ها را میخواهد به چنگ آورد در این خواسته خود کوچکترین اغماضی نمیکند واز سر آن نمیگذرد قوای مغزی نیرو واستعدادخود را بکار میگیرد تا به رفاه بیشتری دست پیدا کند در این زمینه خیلی پیشرفته است .او میدود تا سریعتر به خواسته های خود برسد اما این اعجوبه خلقت به نکته مهم وارزشمند وجودی خویش بی توجه است بخشی از وجود او هنوز در دوران جاهلیت وعصر یخبندان انسانیت مانده است اوبرای رشد وکمال انسانی خود کاری انجام نمیدهد عقل وخرد تنها به رفاه او خلاصه شده است وسیله را چسبیده وهدف را گم کرده است او از نظر کمال معرفت اخلاق انسانی محروم است چراغهای رابطه را بر راههای انحرافی روشن کرده اندواین آدم دلش برای آدم شدن ومعرفت کمال یافتن نمی تپد نمیداند اگر میخواهد طعم نیکبختی را بچشد باید برشد کمال خود ودیگران بیندیشد ومتروی معرفت را بسازد وافتتاح کند تا همه باهم سوار شوند وبرای هم زندگی کنند چرا ؟چراغهای ولوسترهای خانه های سرشار از رفاه یکی یکی میسوزند وخاموش میشوند مگر مردم آنان چیزی از رفاه کم دارند من میگویم دارند گرمای وجودشان را نثار وسیله کرده اند .هدف خودرا نشناختند از روی نادانی .به عقب ماندن خود حسرت نبردندوتلاش نکردند عده ای غمشان قوتشان شد وعده ای تاگلوسیر اما . اسیر هوا گشتند وخفه شدند وحال آنانکه هستند نمیخواهند بانور خرد ومعرفت ایمان .خودرا از جاده انحرافی نجات بخشندوباپای دل بدوند تا عقب نماننداینان اگر چشم دلشان را باز کنند نشانه های روشن را می بینند باید دقت کنند به چراغهای رابطه انحرافی توجه نکنند
اثر صدیقه اژ ه ای
مدیر وبلاگ تسنیم