کسانی که باقرآن دشمن هستند جاهل به قرآن هستند وخود بی خبر از جهلی که دارند .اگر کمی بخود زحمت میدادند تا وقت بگذارند وبطور دقیق فهم ودرک خود را نسبت به قرآن بالا ببرند دیگر دشمنبا این کتاب حیات بخش نبودند اینان بجای این که فهم خود را بالا ببرند بیشتر به شایعات اراجیفی که کینه توزان میگویند گوش میدهند.مردم اگر قرآن را می شناختند ودر عمل به آن کوتاهی نداشتند مشکلی برایشان مثل مشکلات لاعلاج پیش نمی آمد.کسانی که قرآن را میشناسند به آن ایمان دارند وعمل میکنند امروز ه انسانهای شاخص عزتمند دارندوخوشبخت هستندانسانهایی که به کمال رسیده اند تاج بندگی برسر ودرفش افتخاربردوش خود دارند.اما کسانی که بدروغ به قرآن می چسبند ودست به قتل وکشتار جنایت میزننداز پلید ترین موجودات روی زمین هستند قرآن را ملعبه دست خود قرار داده اند
مدیر وبلاگ تسنیم
میخواهم برای یکبار هم که شده فاصله بین خودم تا خدا بین خودم تا امام زمان بین خودم وپدر ومادرم وبه ترتیب خواهراوبرادر دوست وفامیل را اندازه گیری کنم .شناخت این کار ابزار خاص خود را دارد فاصله من تا خدا در قران میفرماید .من از رگ گردن به شما نزدیکتر هستم اما من تا خدا کدام بندگی اطاعت از من سر زده که بی ریا وبرای رضا وقرب به او باشد من وامام زمان عجل الله کدام رفتار کردار من امام زمان پسند است دیدم فاصله بسیار است تا خدا هم که نگو هواسم همه جا هست جز به خدای عالم نه من بسیاری از مردم جهان وچقدر برای خدا دلم تنگ شد خدایی که صبور مهربان بخشنده است رحمت جاریه نازل میکند ودیدم چقدر دلم برای غربت امام زمان سوخت ودیدم که دل سوختن کافی نیست باید کفش عمل بپوشم وقدم بردارم بیریا برای رسیدن به کمال ووالدینم چقدر برایم رنج کشیدند ومادرم نه ماه مرا همچون بارسنگینی در خودحمل کرد ونخوابید ومن حالا از رفتن برسر مزارش هم دارم دوری میکنم ودلم سوخت اشکم جاری شد برایش خیرات دادم قرآن خواندم وبا برادرم وخوتهرموبا دوستانم فاصله فکری ورفتاری سلیقهای شده است هرکسدارد راه خود را میرود ومن دیدم اینطور هم نیست دوستانی دارم از خواهر بمن نزدیکترند دوستانی که فکرشان همچون من است برای رضای خدا گرده م آمدهاند بهم وهدف بلند خود عشق میورزند ومن دیدم چیزی که فاصله بین ما را کم میکند توجه وآگاهی وجرعه ای محبت است.وفهمیده به هر مقدار درجه محبت کم باشد درجه نفرت کینه وفاصله پیشروی میکند تا جایی که دیگر غیر قابل جبران است
مدیر ویبلاگ تسنیم
میگفت شب عروسی بابامیدم هست .شبی که به من گفتند برقص ومن رفتم قایم شدم تاسحر گریه کردم تا خوابم رد من شش سال داشتم مادر بزرگ پدر بزپ هم نداشتم با یک خواهر سه چهاساله سحر مرا صدا کردند خواهرت لباسشوخیس کرده پاشو لباسشو عوض کن اون را بردم کنار حوض شستم لباساش را عوض کردم .از آنروز به بعد من شده بودم گماشته خونه صبح زود برم نان داغ بگیرم بیام مواظب خواهرم باشم کمک زن بابام وبعد هم زن بابا بچه پیدا کرد کار من توخونه هر روز زیادتر می شد تازه هرشب که بابام می اومد خونه یک شکم کتک به من میزد چرا؟فلان کاررا که بهت گفتن انجام ندادی تا جایی کتکم زدند که وقتی نزدیک اومدنش میشد کمر بند را میگرفتم دستم جلودر میرفتم تا می آمد میگفتم سلام این کمربند وبابام دستی به سبیلهاش می کشید خون جلوی چمش را میگرفت پسره پر رو ونامادری دادهوار بزار این مرد بیاد بعد ناراحتش کن اما ناگفته نمونه که چه برسرم رفت بچه های فامیل مدرسه میرفتند پیش مامان بابا شون عزیز بودند ومن تااینکه یکروز فکر فرار به سرم خورد کجا گفتم برم مشهد تاآنروز هیچ کجا نرفته بودم بایکدست لباس کمی پول راه افتادم گفتم هر کاری باشه میکنم خرجم را دربیارم وقتی رسیدم مشهد چشمم که به گنبد افتاد بدنم لرزید راستش آج واج شده بودم رفتم دم نانوایی ی نان خریدم خوردم رفتم توحرم در برگشت به نانوایی گفتم شاگرد نمیخوای نگاهی کرد گفت کارت هست بلدی اومدم بگم نه که گفت چند روزی شاگرد نداریم بیا یازده روز آنجا بودم باخودم گفتم دلم برای کتک های بابام تنگ شده .هیچ جای دنیا خونه آدم نمیشه برگشتم بابام گفت دیشب کجا بودی نه گفت یازده روز کجا بودی ومن تصمیم گرفتم روزها برم کار کنم وشبها درس بخونم دانشگاه رفتم مشغول بکار شدم وازدواج کردم وحالا با این که بچه های خودم ازدواج کردند دکتر هستند میگم عجب رسمی رسم زمونه آدمها میرند خاطره هاشون برجا میمونه
مدیر وبلاگ تسنیم
در نامه نوشته بود .شما مرا تشویق میکنید به روستا برگردم به کار کشاورزی که داشتم ادامه بدهم من برمیگردم بروستا بازن وبچه هایم اما خانه خرابهای دارم فاقد اب گرمکن ووسایل بهداشتی برایم درست کنید .کشاورزی هم فصلی است بقیه سال بیکارم برایم چهل راس گوسفند بخرید تازه گوسفند هاآغل نیاز دارن لطف کنید فضایی هم برای آنها آماده کنید .بچه هایم میخواهند بدبیرستان بروند در روستای ما نیست باید برایشان سرویس بگیرم هزینهاش را بدهید بنده امادهام با این شرایط همین فردا جل وپلاس خود را بردارم بروستا بروم تازه کرایه را هم فراموش نکنید .این شاید یکی از شیرین کاریهایی است که در راستای خدمت به این بندگان محروم سطح توقعات ونیازهایشان با ما مطرح میکنند .البته کسانی هم هستند که درخواست ویلچر دست یا پای مصنوعی دارند تقاضای کمک به هزینه ناباروی ودرمان وانواع دیگر نا گفته نماند که سالها پیش تا کنون توفیقاتی حاصل شده ووضعیت بسیاری از مردم ومراجعین بهبودییافته تا جایی که خود روی پای خود ایستاده وخود توانمند وخود کفا شده اند بیماری به پروتز وکلیه وکبد غیره خدا راسپاسگزاریم
نقل از مسئول انجمن مدد کاری حضرت رقیه خاتون س اصفهان
مدیر وبلاگ تسنیم