متاسفانه توجامعه ما هم دارد وقت کشی میشه وهم همایش ونمایش های خیلی الکی برگزار میشه اسم اون با محتوی اون از زمین تا
آسمان تفاوت داره بنام بزرگداشت فلان حکیم یا شاعر کار را آغاز میکنند دعوت نامه میدن وبعد که شرکت کردی میبینی یک برنامه
فورمالیته تفننی است فقط بدرد یک گزارش الکی دهن پرکن میخوره هیچ اساس اهداف بلندی را دنبال نمیکنه چند وقت پیش با کسانی
در انجمن نخبگان دعوت شده بودیم که طرف فاقد توانمندیهای لازم وتلاش کافی است فقط اسمی بهم زده وجزءبرخی جاهاست از
یشان پرسیدم توی انجمن نخبگان وتوفلانی خند ه ای کردوقتی پارتی باشه همه جا کارت درست است کاری به هوش تلاش
واستعدادنداره حالاهم چندباری به دعوت واسرار رفتم به بزرگداشت وهمایش ها میبینم چقدر داره وقت وهزینه به هدر میره وکار مثبتی
انجام نمیشه وبرگزار کنندگان هم توجهی ندارند که دنبال چه چیزی هستند وچرا؟باید این کار را بکنند
من همیشه یک جور دیگر فکر میکردم .وحالا میفهمم این ها نمیخواهند کاری اساسی انجام بدهند خودشان را مطرح کنند به هر طریق
چه از لحاظ اجتماعی وچه دینی فرهنگی حالا میفههم که چرا ؟هنوز گره های کور وا نشده وحلا میفهمم که کارهای مهم واساسی را
چه کسانی انجام میدهندکسانی که خود را به نام و نان نفروخته اند وادعایی ندارند جز خدمت صادقانه و...
مدیر وبلاگ تسنیم
اگه میگم امان از دست خانمها تعجب نکنید منظورم گروهی از آنان است گروهی که هنوز خودشون نشنا ختند وبه اهمیت وارزش
واقعی خود پی نبردند خانمهایی که دارو ندارشون را فقط صرف شکل ومدل وقیافه میکنند ودر چشم مردم کوچه بازار پک وپز بی قوارشون
را به نمایش میگذارند وگاهی آدم را به حیرت واشتبام می اندازند این خانم نکنه مانکن بود وبدتون نیاد گاهی شکل توله سگ های
خارجی بزک میکنند ومثل همانها لوس وملوس راه میرند تا پسرهای ولگرد را به خودشون جذب کنند
چند وقت پیش که شیراز بودم آنهم در یک مجتمع تجاری شکل وقیافه های را دیدم که انگشت بدهان ما ندم نه شرمی نه حیایی
روسری ها ازمغز سرشون روشانه ها شون لول میخورد و....درجمکران هم که دهه فاطمیه رفتم خانمهای نا اگاه توی آیینه دستشویی
چنان سرخاب سفیداب میکردن که انگار میخوان برن عروسی تاب نیاوردم مودبانه با خوشرویی از آنها پرسیدم مگر برای دعا وزیارت نیامد
ه اید بالبخندی مصنوعی گفتند چرا ؟گفتم پس چرا خط لب چشم این که یکی از آنها دوید توی حرفم وگفت آخه چند روزه توراهیم از خودم
بدم میاد حالم گرفته شد گفتم دستی به سر وروی بکشم آه ازنهادکشیدم که چقدر اینها با ساده ترین نوع ارتباط وتوسل وتوجه بیگانه
هستندسه روز در راه رنج سفر را متحمل شده برای عرض حاجت وحلا دارد کاری را میکند که در شرع مقدس نهی شده است
یاد دختر جوانی افتادم که چهل روز روز گرفته بود برای حاجتی ولی مچ پا ودستها وموهای خود را نپوشانده بود وتازه آمده بود که چرا به
حاجتش نرسیده یاد خانمی افتادم که دایم به اما زاده میرود ختم برمیدارد ولی در نمازش کاهلی میکند ایشان مادر چند نوجوان است
ازین ناجور تر در حرم شاه عبداعظیم هم چند خانم به زیارت آمدهبودند که انگار ازتوی ارایشگاه تازه آمده بودند بیرون
بیاد دارم شب قدری رفتم مسجد محله امان جوانا زیادی امده بودند من رفتم از جا کتابی قرآنی بردارم دیدم دختر خانم لاک زده ای قر آن
را بر داشته بو د ودر آن دنبال جوشن کبیر میگشت کمکش کردموگفتم وضوداری گفت الآن میروم وضومیگیرم می آیم وقتی برگشت داخل
جمعیت من جایی برای اوباز کردم کنارم نشست گفتم وضو گرفتی گفت بله گفتم با لاک روی ناخن گفت چه اشکالی دارد
وامان از دست خانمها مادر چهار دختر دم بختی که جز خوردن خوابیدن دنبال مد دویدن کار دیگری نمیداند
وآنچنان از رشد دینی واجتماعی خود را عقب نگه داشته و داشتن توله سگ را تمدن میداند و برایش مهم نیست مسایل شرعی ودینی
اواز تمام مارکهای خارجی داخلی ابزار آرایش و..با خبر است ورفتن به پارتی با تتی بتی را خوب به ذهن دارد
ودختر خانم م خانمی که به رشد وآگاهی مسایل فرهنگی بهداشتی اجتماعی وغیره توجه ندارد وخیابان گردی کار هر روز اوشده چه
باید گفت ..وجای تاسف است چرا اینها بیدار نمیشوند وآبروی همنوعان خود را هم میبرند
اگر حرفهای مرا قبول نداری نگاهی به اطرافت بینداز ببین در جامعه اسلامی ما چه خبر است
مدیر وبلاگ تسنیم
السلام ای فاطمه س دخت رسول راضیه صدیقه زهرای بتول دختر ختم رسل بدرالدجا قرت العین محمد مصطفی ص
گوهر دردانه ی اهل کساء منبع فیض مبین نور ضیاء فاطمه نبض زمین قلب زمان از وجودش گشته تابان کهکشان
خادم درگاه فبضش عرشیان پاسدار حرمتش افلا کیان مادر پاکان ونیکان جهان هست در عام فروغش جاودان
بروجود اطهرش صدها درود غیر مولی تالی زهرا ء که بود
تا محمد رفت عالم غم گرفت دختر محبوب او ماتم گرفت تا محمد رفت عالم شد سیاه باب فتنه باز و راه حق تباه
در سقیفه کینه هاشد برملا شداسیر بخل وکین دین خدا دست ظلم آمد برون از آستین شد فرامش نور آیات مبین
شد خلافت هم بدست اشقیا نور حق از راه باطل شد جدا ظلم ها کردند بر آل علی ع افتخار هر ولی وهر نبی
ناله ها سر داد زهرای بتول روزو شب گریان ونالان بر رسول آی مردم چشمها را واکنید دشمن اسلام را رسواکنید
خطبه ها میخواند زهرای بتول هم زقرآن گفت وبیعت بارسول فاتح خیبرعلی مرتضی است حجت حق است وباب انبیاست
آنکه احمد خواند نامش را ولی حامی دین خدا باشد علی گر محمد رفت قرآن حاضر است حجت حق برشریعت نا ظر است
لیک تنها ماند زهرا بس غریب فتنه ها در کار وهم مکر وفریب حب بخل وکین وآز خود سری خیل گمراهان زراه حق بری
آتش کین وحسد افروختند درب خانه ی علی را سوختند بین دیوار ودر از روی جفا گشت پرپر لاله باغ خدا
اثر شیدای اصفهانی مدیر وبلاگ تسنیم
تویک خیال بلندی پر از امید ونشاط