گویند حاتم طایی زودتر از مادرش از دنیا رفت مادر در عزای اوبی تابی میکرد برادر خاتم پرسیدچرا؟بی تابی میکنی
مادر گفت من کسی را از دست دادم که تاریخ بعد ها در با ره او قضاوت خواهد کرد
پسر گفت اگر از بخشش او میگویی من همانند او خواهم بود مادر گفت چنین نیست بخاطر این که حاتم وقتی شیر میخورد
کودکی گریه میکرد اوشیر نمیخورد تا کودک را شیر بدهم ولی تو وقتی شیر میخوردی دستت را میگذاشتی روی سینه دیگرم
که کودک دیگری شیر نخورد
وچنین است که انسانهای والا از همان کودکی بزرگ منش هستند. انسانهای والااگر در کوخ هم باشند ونه در کاخ اگر در فقر باشند جدا از
مکنت دنیا آن صفات ارزشمند را از خود بروز میدهندهر کسی آن میشود که در سرشت وطبع اوست
گاه شاهزاده کاسه گدای بردست دارد ودهقان زاده خوی بزرگ منشی درسرگمان مبر که به ثروت جهان توانی یافت
که معصومان فر موده اند مردم در دنیا علم را در ثروت میجویند در حالی که علم در گرسنگی است عزت را در دربار پادشاهان تملق گویی از آنها
میجویند در حالی که عزت در نماز شب است مردم مستجاب شدن دعا را در سر وصدا میجویند
در حالی که استجابت دعا در رزق وروزی حلال
است و.. مدیر وبلاگ تسنیم
پل ارتباط آدمی زبان است وزبان بیانگر رازهای پنهان است
کسی که ثروتی ندارد خود را دارد آسایش آدمی درزندانی کردن زبان است
عوام ثروتمند را گرامی میدارند وخواص دانشمند را
هر کس مرتکب اشتباهی نشد اکتشافی نکرد بدون خطر نمی توان برشرغالب شد
گاهی صدای پول ندای عدل رامیشکند مردگان چشم زندگان رابازمیکنند
هنردشمنی دارد بنام جهالت علم تاج سرومال غل گردن است
یک روزعاقل به یک عمر احمق میارزد همیشه دم ازصلح بزن ولی برای
جنگ آما ده باش مردان قانون وضع میکنند وزنان اخلاق بوجود میآورند
قلب واقعی ما درخاک نیست درقلب دوستانی است که مارا فراموش نمیکنند
یک کلمه محبت آمیزتمام فصل زمستان آدم را گرم میکند
هر مردی میتواند داماد باشد اماهردامادی نمیتواندمرد باشد اگر براه خطا رفتی
از برگشتن نترس هیچ چیز مانند احسان آدم را سیر نمیکند
مدیروبلاگ
تسنیم
بنام خالق هستی که جان من از اوست
هر آنچه خلق نمودست خرم ونیکوست
سلامی چوصبح بهاران شاد به خرم تباران نیکو نهاد
به آنان که درراه علم وخرد ستیزند با جهل وبا دیو دد
به آنانکه چون نورصبح امید به عالم ببخشندهر دم نوید
نزدیک ودور
میان صد ستاره غرق نورم به تونزدیکم ومن ازتو دورم
نمیخواهم زدنیایت نصیبی بود مهرت بجان غرق سرورم
از- کتاب گلشن سحر شیدای اصفهانی مدیروبلاگ تسنیم
دیماه 92روسپید خدا حافظی کرد.با خاطرات خوش روزهای برفی با آدم برفی هایی که هنوز پا برجا ایستاده اند وبا نگاه دلقکانه خود به مردم نگاه میکنند به کسانی که درک گذر عمر را نکرده اند واز لحظات آن بهره نجسته انددیماه با هدیه های آسمانیش برای همه ما شادی آورد وحالا دارد جایش را به بهمن میدهد.دیماهی که آدم برفی های فراوانی را تو ی خانه ها وکوچه ها خیابانها کاشت. وحالا اونها دارند زره زره آب میشوند وباخودشون میگن ماهم نقش خودمون را ایفا کردیم. این مهم است . بسیاری ازآدمها نقش خودشون را نمیدانند چیست چرا؟هستند چرا؟میروند وچرا؟آمدند.
ومن که امروز برف بازی خوبی توی شهرک بختیار دشت داشتم چقدر با طبیعت باشعوری که دارد زیبا نقش خودش را ایفا میکند. نزدیک شدم برف. سوز دلچسب .کوه بلند وپر برف سید محمد ودامنه های زیبای آن دور نمای شهر اصفهان شاهین شهر وشهرک شهید منتظری. درختان کاج شاخه های پرشکوفه از برف. آفتاب جانبخش آسمان آبی زلال بازی بچه ها وآدم برفی های کلاه بسر چقدر دوست داشتنی است یک روز زیبای خدا زیبایی بی نهایت و یک فنجان چای لب سوز با خرما جای همه خالی خدا راشکر من که دایم شکر گفتم سر برسجده عاشقی نهادم. که خدایا نعمت توبی پایان زیبایی هایت وصف نا پذیر عذر گناه کوچک وبزرگ مرا بپذیر امین یارب العالمین
خداحافظ دیماه روسپید
اثر صدیقه اژ ه ای مدیر وبلاگ تسنیم