چقدر باید شکر خدا را بجا آورم .که در کوره مصایب زندگی مرا گداخت تا آنجا که ظرفیت داشتم درمیان گرفتاری ها غرقم کرد تا خوب شنا کردن را بیاموزم .از مسیرهای پر پیچ وخم عالم عبورم داد وقتی به ستوه آمدم ارام نوازشم کرد ودر گوش جانم گفت ببین اما دل نبند دلت را جولانگاه خواسته های بی مقدار قرار نده تو باید قوی تر از این چیزها وخواسته های کوچک باشی .او بمن گفت که من باید تلاش کنم تا پای جان وخرد وتدبیر را دستاویز خود قرار بدهم بمن گفت هیچوقت بخود مغرور نشو درجه توفعات خودت را منهای صفر کن تو فرصتی نداری که دایم اشتباه کنی وتکرار نمایی از هر اشتباه درسی بیاموز تا یک کلاس ارتقاء پیدا کنی وگرنه خیلی کودنی ومن گریستم نه نه نمیخواهم کودن باشم میخواهم زیرک وباشم وعلم وحکمت معرفت بیاموزم واوگفت میتوانی خودت مقصر هستی .ومن چه سر زنشها ونیشها را با عسل صبر در هم امیختم نوشیدم راستش تلخ شیرین بود وآنچه فهمیدم کسب معرت همراه با تزکیه نفس وگذشتن از خود برای رسیدن بخدا بود باید از خلق وباخلق باشی اما بتوانی به سوی الی الله قدم که نهپرواز کنی امروز هستی ولحظه بعد کجایی خدا میداند.با هر جمعیتی رفتم اما دیدم نه آنها هم خونیستند ونمیدانند که نیستند تنها سر وصدا میکنند در قال وقیل خود سیر میکنند از آنها جدا شدم ودیدمزیر برچسبهای ارزشی که بر خود نصب کردهاند بیچاره ها دارند به جاده خاکی میزنند مفهوم معنای واقعی را نرفته اند کشف کنند وبدست آورندودلم شکست گریستم باورم نمیشد که چنین باشد اما واقعا هست همینطور است .وبقیه هم که پرت پرت مشغول یک زندگی زیستی بابرچسبهای آنور آبی حال بهم زن اما یک مطلب من نمیخواهم بگویم مبرا ومعصوم هستم دارم غصها وقصه های زمانبر ورنج آورم را مینویسم تا خوبان دستم رابگیرند وصدایم را که در دالان گلومانده بشنوند حال اگر افرادی هم بخواهند تکفیرم کنند مهم این است که من دارم میروم جفا کردید پا روی حق گذاشتید حسادت ورزیدید اینها سهم شماست ام سهم من خیر ونیکی خوبی بود برایتان به ارمغان آوردم وشما نتوانستید آن را خوب متوجه شوید گفتید یک بانوهم مگر امکان دارد وهمین به پر غرورتان برخورد تکبرتان را درهم شکست وحالا خدا را شکر بنویسید نامه عملتان را ومنهم رنج نامه دل شیدای من است که کجای دنیا ومرامی پاداش نیکی را بدی میدهندوپاروی خیر میگذارند
اثر صدیقه اژ ه ای مدیر وبلاگ تسنیم