بیشاز ده سال زندگی جهنمی توی باز داشتگاه دادسرا رفتن بهم ریختن زندگی فقر ناداری کج خلقی به موجودی بد اخلاق خشن نتهتنها از خودم بلکه از خدا فرار میکردم همه چیزم را از دست داده بودم به فردی پرخاشگر عاصی مبدل شده بودم پسرم بباد ناسزا میگرفتموانونم وضع حالی بهتر از من نداشت همه اش بخدا میگفتم تومرا بدبخت کردی تا روزی که به شما مراجعه کردم وگفتم تازه از بیمارستان رازی مرخص شدم پسرم هم زندان است گفتم اگه کمکم نکنی خودم را آتش میزنم وشما با نگاه دلسوزانه به من گفتید کمک میکنم گفتید نماز اول وقت بخون ومن گفتم نماز بخوان برای همه بدبخیهایی که دارم وشما گفتید نماز نماز وکمکم کردید ومن آمدم بهانه هایم وعقده هایم را برایتان آوردم وشما پرسیدید با خدا میانهات چطور است ومن هنوز لجباز بودم وبارها گفتید مرا خدا برای کمک کردنوتو قرار داده وگرنه من کجا .تو خدا را شکر کن ومن یکسالی است که نماز خواندن را شروع کردم به سمت خدا برگشتم وخودم به این نتیجه رسیدم وقتی من این همه بد هستم از خدا فرار می کنم .شما به من گفتید اگر از خدا فرار کردی در دام شیطان می افتی ومن واقعا ترسیدم من بنده شیطان هستم که این همه بدبختی روسرم اوار شده واقعا این طوراست وشما گفتید به یقین بله ومن گریهام گرفت یکروز تمام گریه کردم وحالا خدا را شکر از وقتی باخدا آشتی کردم وضع وحال بهتری دارم روحیه بهتری پیدا کردم میرم کلاس قرآن فقط گوش یدهم اگر زندگی مرا ببینید خیلی فرق کردهخدا راشکر بیست سال بود مشهد زیارت امام رضا نرفته بودم امسال رفتم از امام رضا حاجت گرفتم پسرم بهتر شده سر کار میره اومدم ازشما هم تشکر کنم من دیگه حرف بد نمیزنم به من نگاه کن ببین چقدر تغییر پیدا کردم
مدیر مسئول انجمن فرهنگی مدد کاری حضرت رقیه خاتونس اصفهان
مدیر وبلاگ تسنیم