اما پدر پدرم آیت الله حاج میرزا محمد حسین اژ ه ای نبره آخوند ملاعلی اکبراژه ای بودند .ایشان در یک خانه قدیمی باما زندگی میکردند.پدرم
علاقه زیادی به خدمت کردن به پدر ومادرشان داشتند وکلمه آقا فضل الله از دهان مادربزرگ پدر بزرگم نمی افتاد ومن میدیدم چه عشقی
ومحبتی به آنان دارد ودعای خیر آنان را باگوشهای کوچکم می شنیدمپدر بزرگ ومادر بزرگم دوپسر داشتند اولی آیت الله میرزا محمد نام
داشتند ودومی پدرم بود دختر هم نداشتند ومن اولین دختری بودم که در این خانه متولد شده بودم وعزیز آنان مادر بزرگم میگفت قلب من
هستی وپدر بزرگم سرش را روی بالش کوچک من میگذاشت ومیگفت توتمیز ترین کودکی هستی که دیدم برایم قصه ها وداستانهای آموزنده
میگفتند من قرآن میخواندم وپدر بزرگم معنی میکردآنها در تربیت وآگاهی من بسیار نقش داشتند بخصوص تربیت دینی واسلامی خاطرات
شیرینی از آنها دارم کتابخانه های آنان در اختیارم بود امشب که آنان را یاد میکنم ودرود صلوات نثار آنان میکنم میبینم چه انسانها شایستهای
از نظر اخلاق رفتار حق طلبی وخدا خواهی بودند به تمام معنا روحانی وملکوتی بودند من از آنان نقطه ی بخاطر ندارم عارف بالله بودند
ومن در این فکرتم که آنها کجا وماکجا ومن خدمت به خلق اخلاق نیک صبر حلم محبت به دیگران وخدا خواهی را از آنان آموختم وگمان میکنم
آنان چشم به این دارند که ببینند دست پروردهاشان چگونه از فراز ونشیبهای پر مخاطره این عالم به سر زمین سلامت وامن ابدی میرسد
وچه انتخابی وانتهایی را برمیگزیند به دعای خیرشان محتاجم ورحمت واسعه پرورد گارم را خواستارم
صدیقه اژ ه ای مدیر وبلاگ تسنیم