سلام محمد حسین چقدر امروز چشمت بدر بود به من زنگ زدی وقتی اومدم پریدی تو بغلم بوی عطر تو چه دلنواز بود اما نمیدونم چی شد که گفتی ..چه بوی خوبی داری گفتم بوی محبت توست وتودویدی به طرف اطاقت وگفتی بیا اینجا باهم بازی کنیم من اومدم بازی کردم وتوی بازی چه رفتار متین ی داشتی چقدر زیبا مدیریت میکردی نه تو ببین این را باید این طوری بگذاری بهتره ومن غرق خنده شدم حتی به باباتم میگفتی باید چه بکند میخواستی خودت باشی پاک ودوست داشتنی دوست نداری بزرگتری توحریم بازی تو به توافکارش را تحمیل کند بلکه تو نظر تازه ات را با خوشرویی به اون میفهمونی محمد حسین راستی که بچه باهوش وبا محبتی هستی وقتی ازت می پرسم کی را بیشتر دوست داری میگی خودت گفتی خدا مامان بابا همه را داده پس من اون را اول از همه دوست دارم میگم خوب من را چند تا دوست داری میگی بعد از مامان بابا تورا یک ذره از همه بیشتر دوست دارم میگم ذره چقدره میگی خوب دیگه ذره خودت بفهم محمد حسین راستش من از توخیلی صفات خوب را یاد میگیرم وقتی اسباب بازی را که برات خریده بودیم بهت دادیم خوشحال شدی اما لحظه بعد از من پرسیدی برای محمد رضا هم بخرید افرین برتو دوست کوچولوی من معلم من
اثر صدیقه اژ ه ای مدیر وبلاگ تسنیم